وب لاگ متحصنین ژنو

وب لاگ متحصنین ژنو
وب لاگ متحصنین ژنو

سایت همبستگی ملی

سایت همبستگی ملی
سایت همبستگی ملی
با پشتیبانی Blogger.

«پيام آور انسانيت» به ياري ساكنان اشرف مي شتابد

 روز چهارشنبه ۷ اردیبهشت کنفرانس بین المللی تحت عنوان «تهاجم به اشرف، پایداری ساکنان، مسئولیت آمریکا، ملل متحد و اتحادیه اروپا»،  با حضور خانم مریم رجوی و شخصیتهای بین المللی مانند پروفسور الی ویزل، برنده جایزه صلح نوبل، ملقب به «پیام آور انسانیت» از بازماندگان آشویتس، خانم اینگرید بتانکورد کاندیدای ریاستجمهوری کلمبیا گروگان فرانسوی – کلمبیایی، ژنرال جیمز جونز مشاور اسبق رئیس جمهور آمریکا، ژنرال وسلی کلارک فرمانده اسبق ناتو ،  ویلیام بوردون و ژان پیر اسپتزر از وکلای برجسته فرانسوی، کنت اولسون نماینده مجلس سوئد  برگزار شد .

 پروفسور الی ویزل، برنده جایزه صلح نوبل، ملقب به «پیام آور انسانیت» از بازماندگان آشویتس و کوره های آدمسوزی هیتلر، نویسنده ۵۷ کتاب و عضو شورای بین المللی حقوق بشر در نیویورک است که تمام زندگی خود را وقف دفاع ازحقوق بشر کرده است. او نامدارترین چهره جهانی مدافع قربانیان «جنایت علیه بشریت» و قتل عامهاست که از قربانیان آپارتاید در آفریقای جنوبی تا قربانیان قتل عام در بوسنی و قربانیان نسل کشی در آمریکای لاتین، در برابر جنایات جنگی پیوسته بپا خاسته است.
«پیام آور انسانیت» در دنیای معاصر، بر اساس تجربه اش از اردوگاههای مرگ یهودیان و دیگرِ قربانیان فاشیسم هیتلری، اکنون از مخالفان سرسخت فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران است که بارها فریاد: «احمدی نژاد شرم بر تو» سرداده و اکنون به یاری مجاهدان اشرف می شتابد.
الي ويزل در ابتداي سخنراني خود با اشاره سكوت جهان در برابر فجايع مربوط به اشرف گفت: من یک سؤال دارم؟ چگونه است که تا چند ماه قبل که تعدادی از دوستان شما تماس گرفته و با من صحبت کردند، چیزی در مورد اشرف نمیدانستم؟
بعد از جنگ جهانی و همچنان که در سخنرانیم به هنگام دریافت جایزه نوبل گفتم، من عهد کردهام در هرجا و هر زمان که حقوق بشرضایع شود، سکوت نکنم.
بنابراین از سال ۱۹۹۳ یا ۱۹۹۷ من کجا بودم؟ من صحنهها را دیدم. اشرف که همچون کابوس بود. چرا من از آن خبر نداشتم؟ چرا دنیا خبر نداشت؟ مضافاً اینکه حداقل برخی از ما، یا همه ما که در اینجا نشستهایم، مطمئن هستم که روزنامهها را به دلیل حساسیتمان به فجایع مشخص، به دقت میخوانیم، آنها (اشرف) به دنبال و خواهان پیدا کردن چیزی هستند. من کلمه اشرف را تا همین اواخر پیدا نکرده بودم. دنیا کجا بود؟
آقای کندی شما به کتاب اول من به نام «شب» اشاره کردید. در واقع از زبان مادریم «عبری» ترجمه شده است. تیتر آن این است: «و آنگاه که دنیا در سکوت بود» دنیا الان هم در سکوت است. این را هم بگویم که من فجایع را مطمئناً با آنچه که در جنگ جهانی دوم اتفاق افتاده و شما به آن اشاره کردید، با هم مقایسه نمیکنم. اما قتلعام زنان و مردان یک فاجعه است که باید ما را تکان دهد.
کسی در این مورد نمیدانست. من از شما که قلباً و روحاً به همان میزان به عنوان یک شاهد درگیر بودید میپرسم که احساس خودتان چیست؟ شما در طول سالیانی که احتمالاً تلاش میکردید تا زبان گشوده و حرفتان شنیده شود اما شنیده نمیشد، چه احساسی دارید؟
رسانههای ارتباط جمعی چه شدهاند؟ نیویورک تایمز معروف کجاست؟ مضاف بر همه اینها، در اینجا در پاریس ایستگاههای تلویزیونی کجا هستند؟ آیا به این مفهوم است که میان قربانیان با هم تفاوتی هست؟ یعنی در مورد برخی از قربانیان صحبت میکنیم و در مورد برخی دیگر حرفی نمیزنیم؟ بنابراین میخواهم بفهمم که چه چیزی باعث شده که سردبیران این روزنامهها، یا تلویزیون ان بی سی، در مورد اشرف حرفی نزنند؟
این را فهم نمیکنم. فقط فهم نمیکنم. ولی به شما قول میدهم حالا که از این موضوع مطلع شدم، تلاش خودم را خواهم کرد تا هر آنچه را که در توانم هست در بیداری آنهایی که نیازمند بیدار شدن در مورد این تراژدی هستند، انجام دهم. 
پاتریک، از من سؤال کردی که پس از دیدن آن عکسها چه احساسی داشتم. من این را به تو میگویم. مطمئن باش که امشب نخواهم خوابید. پس از دیدن آن چه که دیدم، خوابی نخواهم داشت. من خودم را میشناسم و بنابراین، با همه تضمینهایش این را میگویم.
شاید از ویدئویی که نشان داده شد، کمتر قابل فهم باشد. توجه دارید که من چند سال است کارزاری را علیه احمدینژاد در سراسر جهان بهراه انداختهام. به همین خاطر در ارتباط با اشرف من باید درباره ایران بیشتر بدانم. ولی اینطور نیست. من حتی نمیدانم که این کنفرانس اولین آن خواهد بود یا اینکه دومین و یا ادامه دار؟ نمیدانم. اما یک چیز روشن است. نباید در همینجا ختم شود.
به عنوان مثال میگویم ما چه کاری میتوانیم بکنیم؟ آن دسته از دوستان و همکارانم که در جمع سخنرانان نشستهاند، وقتی که به آمریکا برگشتیم، با هم ملاقات می کنیم و به خودمان یادآوری کنیم ک ما شاهدِ شاهدان بودهایم. این به مفهوم یک وظیفه اخلاقی مشخص است. وقتی که برمیگردیم دیگر ما نمیتوانیم صرفاً صفحه را ورق بزنیم ، انگار که تصویری ندیده ایم یا آنهایی که در اینجا بودند را نشنیدهایم.
الي ويزل در اردوگاههاي مرگ هيتلري رديف دوم از پايين نفر هفتم از سمت چپ

آقای اسپیتزر، شما را به نیویورک یا واشینگتن دعوت میکنیم. چه چیز دیگری به شما میتوانم بگویم. شما کسانی صاحب نفوذی را میشناسید که من نمیشناسم. به هرحال ما کسانی را میشناسیم که ذینفوذ هستند و شاید که باید با آنها به بحث بنشینیم تا ببینیم  برای آنکه کسانی به حرکت در آیند و عمل کنند، چه بکنیم؟ چرا که نمیشود به همین منوال به پیش رفت. اینطور نباید باشد.
پیشنهاد من این است از اینجا پیامی بفرستیم مخاطبش، هر کس اعم زن و مرد پیر و جوان باشد که به نجابت انسان باور دارند و بگوییم اکنون همه ما در همبستگی تمامعیار با آنهایی هستیم که در اشرف هستند، و آنهایی که برای آزادی و زیستن آزادانه به عنوان یک انسان، تلاش و کار میکنند. همبستگی با آنهایی که معتقد به نجابت انسان در همه جا هستند.
با تشکر.